..::عید غدیر خم::..

 


عید غدیرخم مبارک


  


 بسم الله الرحمن الرحیم




     غدیر خم : موضعی بین مکه و مدینه یک یا دو مایلی جحفه ، جایی که رسول گرامی اسلام علی بن ابی طالب را در آنجا به خلافت خویش منصوب داشت و آن واقعه به روز هجدهم ذیحجه بود .


ادامه مطلب

غدیر خم


 

عید غدیرخم مبارک
 

    بسم الله الرحمن الرحیم


     غدیر خم : موضعی بین مکه و مدینه یک یا دو مایلی جحفه ، جایی که رسول گرامی اسلام علی بن ابی طالب را در آنجا به خلافت خویش منصوب داشت و آن واقعه به روز هجدهم ذیحجه بود .




     رسول اکرم (ص) در سال دهم هجرت عازم حج بیت الله شد و از پیش عزم خود را به مردم اعلام نمود ، مسلمانان به این منظور که حج خویش به ملازمت پیامبر(ص) انجام دهند به مدینه گرد آمدند ، این حج را حجة الوداع و حجة الاسلام وحجةالبلاغ و حجةالکمال وحجةالتمام می گفتند . به قولی نود هزار و به قولی صد و چهارده هزار و به نقلی صدو بیست هزار نفر دراین حج شرکت داشتند .  این غیر از اهالی مکه و دیگر بلاد اسلامی آن روز بود که در موسم حج گرد آمده بودند .




     چون اعمال و مناسک حج به پایان رسید به عزم بازگشت به مدینه از مکه حرکت نمودند تا به روز هجدهم ذیحجه پیش ازرسیدن به جحفه که آنجا راه مصر و عراق از راه مدینه جدا میگشت جبرئیل نازل شد و آیه ی {یا ایها الرسول بلّغ ما انزل الیک من ربک ... }و فرمان نصب علی (ع) به خلافت به پیغمبر (ص) ابلاغ نمود . حضرت منادی خویش را بفرمود نداکند : پیشروان برگردند و عقب مانده گان از اینجا نگذرند ، در گوشه ای از آن موضع درختان انبوهی بود بفرمود کسی بر زیر آن درختان بارنیفکند و دستور داد تا زیر آن درختان را از خس و خاشاک پاک کنند در این هنگام وقت ظهر شد موذن اذان گفت و نماز ظهر را در سایه آن درختان ادا نمودند سپس بفرمود تا از پالان شتران و به قولی از بارو بنه حاجیان منبری ترتیب دادند و آن روز روز بسیار گرمی بود که هرکس گوشه جامه ی خویش را به سر و گوشه دیگر را به زیر می انداخت ، در این حال پیامبر (ص) به منبر رفت و به ادای این کلمات پرداخت : الحمدالله و و نستعینه و نومن به نتوکل علیه و نعوذ بالله ومن شرور انفسنا و من سیئات اعمالنا الذی لا هادی لمن ضل و لا مضل لمن هدی و اشهد ان لا اله الا الله و ان محمد عبده و رسوله – اما بعد – ای مردم ! پرور دگار آگاه و مهربان مرا خبر داد ...  و من نزدیک است که ندای خدای لبیک را اجابت گویم و از میان شما رخت بربندم و من در برابر خداوند متعال در امر رسالتم باز خواست گردم چنان چه شما در پذیرش آن مسئول باشید ، اکنون شما دراینباره چه می گویید ؟ جمعیت همه یک صدا گفتند : ما گواهی می دهیم که تو رسالت خویش را به ما رساندی و خیر خواهانه ما را نصیحت کردی و در این راه رنج های فراوان کشیدی ، خدا وند تو را پاداش نیکو عدا کند . فرمود : مگر نه شما بر این عقیده اید که خداوند یکی و محمد بنده و فرستاده ی اوست و بهشت خداوند حق و دوزخش حق و موگ حق و قیامت آمدنی است و شک در آن نمی باشد و خداوند روزگاری مردگان را زنده میسازد ؟ همه گفتند :  آری به آنچه گفتی شهادت می دهیم . فرمود : خداوند گواه باش . سپس فرمود ای مردم میشنوید ؟ همه گفتند آری . فرمود من پیشاپیش شما در کنار حوض کوثر منتظر شمایم ، همه ی شما به نزد آن حوض بر من وارد شوید ، حوضی که پهنای آن با اندازه ی بین صناء (یمن) و بصرا(شام) است ، جام های  سیمین بشمار ستارگان درآسمان  آنجا است . حال پس از من در باره ی« ثقلین» (آن دو امر مهم و گران قدر) چگونه رفتارخواهید نمود ؟ یکی از میان جمعیت برخواست و گفت :یا رسول الله ثقلین چه می باشد ؟!فرمود: بزرگ تری آن دو کتاب خدا است که یک سر رشته آن به دست خدا و دیگر سویش به دست شما ، بدان تمسک جویید تا گمراه نشوید . و ثقل اصغر ، عترت و اهل بیت من است ، خداوند آگاه مرا خبر داد که این دو از هم جدا نگردند تا جایی که به حوض بر من وارد شوند و من نیز از خداوند همین را خواسته بودم ، پس از این دو پیش نیفتید که به هلاکت میرسید و از این دو باز نما نید که تباه می گردید. آنگاه دست علی را بگرفت و آن را بالا برد آنچنان که سپیدی زیر بقل هردو نمایان گشت و همه جمع حاضر علی را به چشم دیدند سپس فرمود : ای مردم ! کیست که اختیارش بر مومنان بیشتر از خودشان است ؟ گفتند خدا و رسولش دانا تراند. فرمود : خدامولای من و من مولای تمام مومنانم و اختیارم به تصرف در شئون آنان بیش از خود آن ها است و این را هم بدانید که هر که من بر او سروری دارم این علی سرور و اختیار دار او خواهد بود . حضرت این جمله دا سه بار تکرار نمود ، و به نقل احمد حنبل چهار بار . سپس فرمود : «اللهم و ال من والا و عاد من عاداه...»  




     خداوندا با دوستان او دوست و با دشمنان او دشمن باش و آن را که یاری او کند یاری کن و آن که از او روی گردان بود مورد بی مهری خویش قرار ده و حق را همواره بر مدار او مقرر فرما. آهای مردم این پیام را حاضران به غایبان برسانند . هنوز جمعیت پراکنده نشده بود که امین وحی فرود آمد و این آیه را آورد : {الیوم الکلمت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی ورضیت لکم الاسلام دینا} امروز دینتان را تکمیل و نعمتم را بر شما تمام نمودم و به پایوندیتان به دین اسلام راضی گشتم، پیغمب(ص) چون آیه را از جبرائیل در یافت کرد ، فرمود : «الله اکبر علی اکمال الدین و اتمام النعمة ورضا الرب برسالتی والولایة لعلی من بعدی» دراین هنگام مردم به تبریک و تهنیت علی (ع) پرداختند . و ابن عباس همی گفت : به خدا سوگند که ولایت علی بر همه واجب گشت .    


 


 

نظرات فراموش نشه